خاطرات محمود قربانی شوهر گوگوش : اعلیحضرت سیلی خورد!
مشخصات کتاب کاملا خصوصی!
سرگذشت پرماجرای محمود قربانی (کابارهدار معروف کاباره میامی و شوهر سابق گوگوش)
نوشته: فرزان دلجو
شرکت کتاب
لینک خرید کتاب روی آمازون
لینک خرید کتاب روی گوگل پلی
« بردی از یادم … دادی بر بادم . با یادت شادم … » صدای « دلکش » فضای مغازه را پر کرده است . « ابوالقاسم » دستانش را روی بخاری علاءالدین گرم می کند . گونیهای ذغال را جا به جا می کند . نیم نگاهی به « محمود » می اندازد و غر میزند : جواهر فروش ! از – درستو بخون تا مثل من ذغال فروش نشـ برادرهات که خیری ندیدم . « محمود » ، کنج دکان ، در کنار کیسههای ذغال روی چهارپایه نشسته است و کتاب دوم ابتدایی را روی زانو دارد . نگاهش به پنجره اسـت . به دانه های درشت برف که خود را نرم به شیشه میسایند . تمام گوشش به صدای « رادیو » است . دلکش ، خوش می خواند . ابوالقاســم به امتداد نگاه محمود سـر بر می گرداند . نیمه آسمان از پنجره پیداست . ابوالقاسم انگار با خودش حرف میزند:
روزی ما هم به ماتحت آسمون بنده، نه اینکه ناشکری کنم، شکر خدا کم و کسری براتون نذاشتم . تو و داداشهات رو میارم اینجا که ببینین نون درآوردن سخته.