احمد شاملو علیه نوروز
احمد شاملو روزنامهنگار، شاعر، محقق و روشنفکر ایرانی، در آستانه نوروز ۱۳۵۱ گفتگویی با مجله اطلاعات بانوان داشته که در آن علیه نوروز و رسوم ایرانی صحبت کرده است. در زیر بخشی خلاصه از این مصاحبه را که به نوروز پرداخته شده است را مرور میکنیم:
«من هرگز به این آیین [=نوروز] توجّه نداشتهام؛ یعنی جزو مسایل قابل توجّه زندگی من نبوده است و نه تنها با این مراسم، بلکه به طور کلی با هر گونه مراسم و تشریفاتی “دشمن” هستم. مطلقا اینکه در مورد تحویل سال و آغاز سال جدید در خانه باشم و پای سفرۀ هفت سین بنشینم، کار من نیست. حتا برای دیدوبازدید هم خود را مقیّد نمیدانم. [دربارۀ مقید نبودن به مراسم نوروز نک: بام بلند همچراغی، ص۳۶۳]
من مادرم را به خاطر خودش میبینم نه به خاطر مراسم نوروز.[…] اگر امکانش باشد از تعطیلات نوروزی برای سفر استفاده میکنم ولی به طور کلی نوروز برای من روزی است مثل سایر روزها و خاطرهای هم از نوروزهای خود به یاد نمی آورم. […]
نوروز برای من یکی از روزهای معمولی است. […] یک تشریفات خستهکننده و بدونِمنطق و گرفتاریهای وحشتناک که سایهاش را همواره در تمام نوروزهای کودکی در قیافۀ بزرگترها احساس میکردم و جملۀ احمقانهای که از دهان همه شنیده می شد که: “از دو ماه دیگر عید است “، “پول نیست”، “چون شب عید است اجناس گران است.
چون شب عید بود، پیشانیها چینخورده، چشمها گودرفته، افکار درهم، قیافهها خسته بود و درعینحال همه میکوشیدند چهرۀ غمزده و درهمرفتۀ خود را شاد نشان دهند چون عید در پیش بود. این تظاهرهای تلخ را به یاد دارم؛[…] عید است و باید زندگی را تغییر داد. خلاصه بگویم: هیاهوی بسیار برای هیچ و هنوز هم از سه ماه قبل از عید گرفتاریهای مربوط به نوروز آغاز میشود.[…]
من با هر سنّت دستوپاگیری مخالفم بهخصوص سنتی که منطق کودکانه داشته باشد و خواهناخواه به دلیل بیمنطقبودن، به صورت یک مسئلۀ زاید تشریفاتی دربیاید. [… ] مردم در تمام سال اغلب در کثافت غوطه میخورند ولی شب عید جلو حمامها صف میبندند.[…] خلاصه میگویم: به نظر من مراسم نوروز کاریکاتوریترین مراسم دنیاست. به من احساس ریشخندآمیزی دست میدهد.[…] م
عتقدم درهرچیزی، در هردورهای، باید تجدید نظر بشود […]» (سندباد در سفر٬ چشمه٬ صص۲۰۰-۲۰۲).