سریال سیب ممنوعه قسمت ۱۳۳

کومرو شب گذشته در پارک بوده و ازگی با او تماس گرفته بود. او به کومرو پیشنهاد داده بود که اگر جایی برای ماندن ندارد میتواند به خانه او برود. کومرو به ناچار قبول میکند و به خانه ازگی در پایین شهر می رود.
https://youtu.be/6uuHZ3SC5eA
روز بعد ازگی آماده شده و سر کار می رود. کومرو تنها در خانه می ماند.
در خانه چاتای، اندر با خوشحالی به چاتای خبر می دهد که دوعان کومرو را از خانه بیرون کرده است. چاتای متعجب می شود. اندر میگوید که او متوجه قرار پنهانی کومرو و چاتای شده بود و به دوعان خبر داده بود و دوعان به همین خاطر کومرو را از خانه بیرون کرده است. چاتای از کار اندر عصبانی می شود. اندر به او هشدار می دهد که او نمیتواند کار پنهانی انجام بدهد و او میداند که کومرو هنوز عاشق چاتای است. چاتای چنین چیزی را انکار میکند. اندر میگوید که رفتن کومرو از خانه باعث عصبی شدن دوعان شده و باعث می شود که رابطه او و ییلدیز بد شود و به زودی طلاق بگیرند.
چاتای از خانه بیرون آمده و با کومرو تماس میگیرد و میخواهد پیش او برود. کومرو از چاتای میخواهد که دیگر با او تماس نگیرد.
سریال سیب ممنوعه زیرنویس چسبیده فارسی را در این پلیلیست مشکیمدیا در یوتیوب دنبال کنید.
شاگرد بغالی کوچه دم خانه ازگی آمده و به کومرو میگوید که ازگی او را فرستاده است تا در صورت نیاز به کومرو کمک کند. کومرو از او میخواهد که در بخاری ذغال بیندازد. شاگرد بغالی از آنجا بیرون آمده و دم در پیش چتین می رود و به چتین میگوید که کومرو که عکسش را چتین به او نشان داده بود، در همین خانه است.
کومرو با مریچ تماس گرفته و ماجرا را تعریف میکند. مریچ از اینکه باعث بیرون شدن کومرو از خانه شده است به شدت ناراحت می شود و معذرت خواهی میکند.
چتین به شرکت پیش دوعان رفته و خبر می دهد که کومرو در خانه ازگی است. دوعان از او میخواهد که هیچ اقدامی نکند و کومرو همانجا بماند.
ییلدیز به خاطر حالت های عصبی هالیت جان و ادرار کردن او در شلوارش، او را پیش روانشناس کودک می برد. روانشناس میگوید که هالیت جان دچار افسردگی شده است و از ییلدیز می خواهد که جلسه بعد با چاتای به آنجا بیاید.
جانر و امیر به خانه اکین می روند. اکین یک ساک سنگین به اتاق خودش می برد. آنها مشکوک می شوند که شاید داخل ساک جنازه ای باشد. جانر پنهانی به اتاق رفته و ساک را نگاه میکند و به امیر میگوید که داخل ساک غذا بوده است و آنها بی دلیل بدبین شده اند.
ازگی در خانه دوعان با کومرو تماس میگیرد تا از او خبر بگیرد. آیسل متوجه حرفهای ازگی شده و به آسمان خبر می دهد که کومرو در خانه ازگی است.
در شرکت چاتای به اتاق دوعان می رود و بابت اینکه او کومرو را از خانه بیرون کرده است از او ایراد میگیرد. دوعان عصبانی شده و از او میخواهد که اسم دخترش را به زبان نیاورد. ییلدیز بابت هالیت جان با چاتای تماس میگیرد. چاتای به عمد مقابل دوعان با لحن صمیمی با ییلدیز صحبت میکند و دوعان را عصبی کند.
در خانه، آسمان به ییلدیز خبر می دهد که کومرو به خانه ازگی رفته است. ییلدیز تصمیم میگیرد که هر طور شده کومرو را به خانه برگرداند تا پیش دوعان خودش را محبوب کند و بعد کاری کند که با اذیت هایش، کومرو خودش خانه را ترک کند تا دیگر دوعان مقصر نباشد و عذاب وجدان نگیرد.
امیر و جانر به خاطر اینکه عمر قصد دارد به دبی برود، در رستوران برای او مهمانی خداحافظی میگیرند.ییلدیز و اندر نیز به آنجا می روند. در مهمانی ، اندر و ییلدیز با یکدیگر بحث میکنند. اندر به ییلدیز میگوید که او به زور و با کلک خودش را به دوعان نزدیک کرده است. ییلدیز عصبانی شده و روی کیف اندر شراب می ریزد. اندر نیز کت ییلدیز را پاره می کند. بقیه آنها را از یکدیگر جدا می کنند.
در خانه دوعان ، ییلدیز به دوعان میگوید که میخواهد به مراسم افتتاحیه فروش دستبندهایشان در رستوران برود و سپس شب به بورسا پیش یکی از دوستانش می رود. او چمدانش را برداشته و از خانه می رود.
دوعان برای اینکه چاتای را عصبی کند، از آنجایی که میداند ماجرای نامزدی چاتای و اندر ساختگی است ، در مراسم اهدای جوایز صادرات مقابل همه میگوید که امروز اندر و چاتای می خواهند تاریخ عقد خودشان را اعلام کنند. او آنها را در عمل انجام شده قرار می دهد. هنگامی که اندر برای گرفتن جایزه خود بالای سن می رود، به ناچار تاریخی را مقابل همه اعلام میکند.
ییلدیز بعد از مراسم افتتاحیه به خانه ازگی می رود. کومرو از دیدن او متعجب و کلافه می شود. ییلدیز به کومرو میگوید که باید به خانه برگردد ، وگرنه پیش او می ماند و آنها زندگی میکند تا او را عصبی کند. سپس چمدان خود را به اتاق می برد.