سریال راهزنان قسمت ۴۷ چهل و هفتم

بیرون زندان،عمر و زینب به همراه پدرشان منتظر مریم هستند.مریم که بیرون میآید عمر و زینب به سمت مادرشان میروند و او را در آغوش میگیرند.
هرمز هم جلو رفته و مریم را در آغوش میگیرد و میگوید که از این به بعد بدون او جایی نباید برود.
در دفتر اونال،او و اوزر و ایلماز با یکدیگر صحبت می کنند.اونال از اوزر میپرسد که جای پول ها را پیدا نکرده اند؟ ایلماز میگوید که یک ماه است پلیس همه کامیون های آنها را گشته است.اونال میگوید که شاید هرمز با دولت همکاری میکند،چون زنش از زندان آزاد شده است.اوزر میگوید این که زن هرمز آزاد شده کار تیپی است،چون نورتن را که در خانه آتش مخفی کرده بود به اداره پلیس برده و او گفته که با شوهرش تلفنی صحبت کرده است.ایلماز میگوید که اگر هرمز با دولت بود،دولت ماشین های آنها را یا حداقل هرمز را بازرسی نمیکرد.اونال از اوزر می خواهد که جلسه ای تشکیل بدهد تا هرمز مجبور شود پول ها را با همه اعضا تقسیم کند،چون آن پول سهم اعضای میز است.
ایلکلر در زیر زمینی که محمود را مخفی کرده نشسته است و روزنامه میخواند.او می گوید که این انبار دیگر امن نیست،چون پلیس دنبال پول همه جا را می گردد.محمود در حال قدم زدن است و میگوید که پول هایی که هرمز دزدیده یا دست آلپ ارسلان است که همیشه در ویلای هرمز است یا اینکه شاهین پول ها را مخفی کرده است.ایلکلر می گوید که حتما پول را با اعضای تقسیم می کند.محمود می گوید که او هیچوقت اینکار را نمی کند،بلکه با دولت توافق می کند و آنها را بر می گرداند.ایلکلر از حرفهای محمود عصبانی می شود.او به اوزر زنگ می زند و میگوید که میخواهد به دیدنش برود.
ایلکلر پیش اوزر به عمارت اونال میرود و با او در مورد پول هایی که هرمز دزدیده صحبت میکند.او می گوید که از شاهین خان شنیده که هرمز قرار است پول را به دولت پس بدهد و میخواهد بداند که اونال موافق است که پول ها بین اعضای گروهشان تقسیم شوند؟اوزر میگوید که از اونال سوال میکند.ایلکلر به اوزر میگوید که محمود را نکشته است،چون پیش خودش گفته آن دو برادر هستند و شاید روزی سلیم پشیمان بشود.اوزر میپرسد که محمود به چه کارشان می آید؟ایلکلر میگوید:《 یه آدم مرده همیشه به درد میخوره 》اوزر میگوید که حرف هایش را به رئیس میگوید.ایلکلر میپرسد :《به اونال خان میگی یا هرمز خان؟》اوزر پاسخ او را نمی دهد و میرود.
نوشاد به ویلای هرمز پیش آلپ ارسلان و بحری و ازبر خرابکار رفته است.آلپ ارسلان به نوشاد میگوید که یک ماه است به دنبال پول همه جا را گشته و در این مدت زن هرمز هم از زندان آزاد شده،حالا می خواهند چه وعده ای بدهند که هرمز با آنها معامله کند؟نوشاد می گوید که حتما دزدیدن پولها فکر آلپ ارسلان بوده است و حالا از فشار آوردن به هرمز صرف نظر می کنند.در عوض او هم باید پول را به کارتال پس بدهد،به علاوه کارتال با تمام دولت ها کار می کند و اگر دولت های دیگر بخواهند به آنها فشار بیاورند چه می کنند؟آلپ ارسلان می پرسد که می خواهند تهدید کنند یا توافق؟نوشاد می گوید که با دولت نمیشود معامله کرد و اگر کنترل هرمز در دستشان باشد دیگر در جلسات آنها دخالت نمیکنند.نوشاد قول میدهد که با رئیسش صحبت کند و از آلپ ارسلان هم میخواهد که هرمز را راضی کند.بحری هم میگوید که شاهین خان هم قول داده تا با هرمز صحبت کند.
الیاس با کمک انیشته و جعفر و چند کارگر مشغول خالی کردن رینگ ماشین از کامیون هستند.الیاس مواظب است تا رینگ ها در زیر زمین نمایشگاه گذاشته بشوند.جعفر میپرسد که به دیدن مریم نمیرود؟الیاس میگوید که میخواهد که مریم مدتی استراحت کند و شب به دیدنشان میرود.
هرمز به زیر زمین نمایشگاه رفته و بعد از دیدن رینگ ها میگوید که مواظب باشند که با رینگ های معمولی قاطی نشود.آنها تمام پول کارتال را تبدیل به طلا و طلا ها را ذوب کرده و تبدیل به رینگ ماشین کرده و رنگ زده اند تا کسی متوجه نشود.
در عمارت اونال،اوزر پیش اونال و ایلماز رفته و صحبت از این میشود که چه کسی را جلو بیاندازند تا درباره تقسیم پول ها حرف بزند.اونال آتش را پیشنهاد میکند،چون تازه نورتن را برده تا بگوید شوهرش زنده است تا زن هرمز آزاد شود.اوزر تمام حرف های ایلکلر را برایشان می گوید.اونال می گوید که ایلکلر خیلی عاقل است و به وقتش می توانند از محمود استفاده کنند.اونال می گوید که اگر طبق گفته ایلکلر شاهین پشت ماجرای هرمز و دولت باشد و پول ها دست او باشد کشته میشود.ایلماز میگوید که این طور نمیشود آدم بکشند،خودش میرود و از زیر زبان شاهین حرف میکشد.اونال قبول کرده و میگوید اگر شاهین در این کارها دست نداشته باشد جانش را میبخشد.