رضاشاه چگونه شاه شد؟
۳ اسفند را چه کودتا بنامیم، چه فروپاشی قاجار یا برآمدن پهلوی، نمیتوانیم نادیده بگیریم.
روایت تاریخی غالب میگوید که این یک کودتای نظامی بود که توسط کلنل رضاخان میرپنج و با همکاری سیدضیاءالدین طباطبایی و همکاری افسری انگلیسی به نام آیرونساید شکل گرفت که کودتایی علیه پادشاهی قاجار و کابینه سپهدار اعظم فتحالله اکبر به حساب میآید.
عکسهای تازه منتشر شده رضاشاه را اینجا ببینید.
عدهای هم روایتهای تازهای منتشر کردهاند که مدعی شدهاند که مجلس شورای ملی دوره مشروطه قاجاری، آن دودمان را منحل کرد و سپس مجلس موسسان تازه، پادشاه سلسله جدید و سرسلسلهی سلسله کوتاه مدت پهلوی را تعیین کرد.
جنگ جهانی اول پایان یافته بود و متفقین پیروز شده بودند که در شمال ایران، روسیه، انقلاب اکتبر رخ داد و آنها را تا حدی زمینگیر کرد. حالا دوره دوره ترکتازی بریتانیاییها بود که تصمیم گرفتند برای آنکه از نفوذ امواج انقلاب سرخ روسیه به سوی هندوستان جلوگیری کنند، در ایران کاری کنند.
دوره احمد شاه قاجار، آن قدر ضعیف بود که کسی به عمر خود ندیده بود. اوضاع بغرنج سیاسی، اقتصادی، بهداشتی، تورم افسارگسیخته، دولت ورشکسته. و حالا با شروع قحطی بزرگ، ماجرا مشکلتر هم شده بود. از سوی دیگر دولتهایی در اطراف ایران در حال تشکیل بودند از حکومت شیخ خزعل در خوزستان تا شیراز که در دست قوامالملک شیرازی بود، کرمان و بلوچستان تحت نفودذ بلوچها و در مازندران هم امیر موئد حاکم شده بود. در آذربایجان هم اسماعیلآقا سیمیتقو ی شورشی زمان امور را به دست میگرفت.
پس از این ماجرا، انگلستان تصمیم گرفت نیروهایش را از شمال خارج کند و فرمانده نیروهای متفقین در شمال روسیه را به ایران فرستاد تا ناظر این اتفاق باشد. قوای قزاقها از جنگلیها شکست خوردند و اتفاقات تازه در حال وقوع بود.
۳۰ بهمن ماه، جمعه، اجازه حرکت عادی در تهران ممنوع شد. ۲ هزار نفر از قوای قزاق و ۱۰۰ نفر ژاندارم به تهران رفتند و در صبح شنبه، به کرج رسیدند.
در ساعت هفت و نیم عصر، نمایندگان شاه (معین الملک)، نخستوزیر (ادیبالسلطنه سمیعی) و سفارت انگلستان (کلنل هایک و کلنل هادسون) برای مذاکره به مهرآباد میرسند که به سردی استقبال شده و مدت یک ساعت در اتاقی شبیه به طویله منتظر دیدار با سیدضیاء و رضا خان میشوند و عملاً تحتالحفظ نگهداری میشوند. ساعت ۹ شب نیروها به سمت محلهای از پیش تعیین شده در سطح شهر حرکت کرده و همزمان رضاخان با نمایندگان مذکور ملاقات میکند. نمایندگان دستور شاه مبنی بر توقف قوا را در مهرآباد به رضا خان ابلاغ میکنند، ولی شیپور حمله همزمان نواخته میشود و تقاضای آنان بیاثر باقی میماند.
پیشقراولان بریگاد مرکزی تحت فرماندهی سرتیپ شهاب جلوی دروازه شهرنو (دروازه قزوین) به رضاخان اخطار میکنند که در آماده باش کامل به سر میبرند ولی در عمل مقاومتی نمیکنند. اندکی بعد قزاقخانه (باغ ملی) به تصرف قزاقها در میآید. عبدالحسین میرزا فرمانفرما برای مذاکره وارد میشود؛ ولی او نیز موفقیتی بدست نمیآورد. دویست نفر قزاق به فرماندهی کاظم خان سیاح فرماندهی کلانتریهای شهر را بر عهده میگیرند و این تنها نقطه کودتا بود که به زد و خورد و کشته شدن چند قزاق و پلیس انجامید. چند تیر توپ شلیک شد و آنچه امروز کودتا خوانده شده است، به پایان رسید.
پس از کودتا از طرف میرپنج رضاخان اعلامیهای در ۹ ماده تحت عنوان «حکم میکنم» صادر و توسط قزاقان به در و دیوار شهر تهران چسبانده شد. روز بعد بیانیه چهارم اسفند ۱۲۹۹ رضاخان منتشر میشود.