سریال راهزنان قسمت ۵۶ پنجاه و شش

هرمز در زیر زمین نمایشگاه با افرادش جلسه گذاشته است.او از افراد باز خواست میکند که چرا نتوانسته اند جسد محمود را پیدا کنند.جعفر میگوید که وقتی به او شلیک کرد و او را به بیرون از ماشین پرت کرد، جاده کمی شیب داشته و جسد غلتیده و تا پایین رفته است.هرمز میگوید قله اورست که نبوده و باید پیدا میشده.انیشته نظری دارد و میگوید که نکند محمود زنده باشد؟اما مورد تمسخر هرمز قرار می گیرد.
رها با ناراحتی میگوید که هرمز خان بدون هیچ حرفی از بیمارستان رفت و به کسی درباره برنامه اش نگفته بود.هرمز میگوید که چون زنش داشته زایمان میگرده ناراحت بوده و به خاطر شلیک به محمود از کسی معذرت خواهی نمیکند.هرمز میگوید که فرزندش به دنیا آمده و کسی نمی خواهد تبریک بگوید؟انیشته،جعفر و ثروت تبریک میگویند.ثروت میگوید به بیمارستان برای دیدنش رفته و بچه شکل الیاس است.
در بیمارستان،رها پدرش را به اتاق سلیم میبرد.شاهین به او میگوید:《اول که هم سلولی شدیم و دوست شدیم،الان هم دوست بیمارستانی شدیم》سپس حال سلیم را می پرسد.سلیم میگوید که کلیه هایش از کار افتاده و کبدی هم برایش نمانده است و از رها میخواهد که زودتر محمود را پیدا کنند،تا بلایی سر کس دیگری نیاورده است.رها میگوید که هرمز او را پیدا کرده است.شاهین از سلیم می خواهد که زودتر خوب شود و خبر به دنیا آمدن پسر هرمز را به او می دهد.
آلپ ارسلان به هتل پیش اوزلم می رود.او با ناراحتی از اوزلم می پرسد که چرا الان پدرش به او همه چیز را اعتراف کرده است؟اوزلم با خوشحالی می گوید که تمام این مدت او را دوست داشته و دروغ گفته است.آن دو کنار هم مینشینند و آلپ ارسلان به اوزلم میگوید که اگر او را دوست دارد،چند سالی نباید او را ببیند و حتی سراغش را هم از کسی نگیرد تا زمانی که بدی ها تمام شوند و خودش به دنبال اوزلم بیاید.آن وقت با هم به جای دوری بدون خانواده می روند و با هم ازدواج کنند.اوزلم قبول میکند.
کارتال در اتاق نگهبانی هتل نشسته است.او از افرادش می پرسد که در اتاق اوزلم دوربین گذاشته اند،ولی چرا میکروفن وصل نکردند؟همان موقع اوزلم با خدمات تماس میگیرد و تقاضای ظرف یخ می کند.کارتال گوشی را جواب میدهد.او شیشه ای کوچک دست یکی از افرادش میدهد تا در یخ آنها بریزد و خودش دستکش بدست میکند و منتظر میماند.
بعد از اینکه آلپ ارسلان و اوزلم به خواب میروند، کارتال سفارش میکند که فیلم های دوربین مداربسته را پاک کنند و وارد اتاق آنها می شود.او به اوزلم شلیک میکند،اما آلپ ارسلان را زنده میگذارد.
فردا صبح در خانه هرمز،زینب و عمر میگویند که میخواهند به خانه عمه شان بروند که با عصبانیت هرمز روبرو میشوند.هرمز به اتاق مریم می رود و از او میخواهد که سر میز صبحانه بیاید.همان زمان آلپ ارسلان در هتل از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که دستش خونی است.او متوجه می شود که اوزلم کشته شده و با هرمز تماس می گیرد و از او میخواهد که به هتل بیاید.هرمز قبل از رفتن به مریم میگوید که به الیاس زنگ بزند تا او هم خودش را به هتل برساند.آلپ ارسلان در را به روی عموهایش باز میکند.الیاس به داخل رفته و جنازه اوزلم را میبیند.هرمز میپرسد که آخرین چیزی که به یاد دارد چیست؟آلپ ارسلان میگوید:《اوزلم رو خیلی دوست داشتم》هرمز به صورت آلپ ارسلان سیلی می زند و میگوید که گریه کند،اما بعد همه چیز را برایش تعریف کند.هرمز میگوید :《بهت قول میدم اون آدمی که این کار رو کرده پیدا کنم》
الیاس به وهبی زنگ می زند و از او میخواهد که به هتل بیاید.آلپ ارسلان به هرمز میگوید که آنها به هم قول دادند که دو سال دیگر در آمریکا با هم ازدواج کنند.بعد هم به خاطر جشن گرفتن نوشیدنی خوردند.هرمز لیوان های نوشیدنی و یخدان را بو می کند و میگوید:《کارتال تو نوشیدنی هاشون داروی خواب آور ریخته》وهبی به همراه بحری از نگهبانان و پرسنل هتل بازجویی می کند.در جیب هر یک از آنها بسته ای پول است که وهبی و بحری متوجه می شوند که پولها را از کارتال گرفته اند.هرمز به اوزر زنگ می زند و جریان را میگوید.اوزر به خانه اونال میرود.اونال سراغ اوزلم را میگیرد و میگوید:《نگو که با آلپ ارسلان فرار کرده و ازدواج کردن》اوزر میگوید که اوزلم را از دست دادند،او کشته شده است.اونال شوکه می شود و میپرسد که چه کسی میتواند اوزلم را بکشد،او فقط یک بچه است.
آلپ ارسلان به همراه الیاس به خانه هرمز میرود.مریم از الیاس میخواهد که او را به اتاقش ببرد.
آلپ ارسلان به داخل حمام رفته و دوش را باز می کند و با صدای بلند گریه میکند.