سریال نیسان آبی | پشت صحنه

پشت صحنه نیسان آبی
با معرفی منوچهر هادی و احسان ضلی پور تهیهکننده سریال نیسان آبی، روز اول ساخت نیسان آبی آغاز میشود. برآورد ۴-۵ ماهه است برای ساخت.
منوچهر هادی میگوید که نیسان آبی اول یک فیلم سینمایی بود که کمیل روحانی آن را نوشته بود و از او خریداری شد و پروانه ساخت گرفتند.
ظرف ۲-۳ روز فیلیمو تایید کردند و اعلام آمادگی کردند.
سختترین قسمت کارگردانی، قسمت دوم سریال بود. که در خانه جمشید است با ۱۶-۱۷ پرسوناژ جلوی دوربین. منوچهر هادی میگوید در این جا کارگردانی را با اعضای گروه شریک شدهاست.
او میگوید اگر کارگردانی ۵-۶ سالی یک بار کار بسازد کسی از او ایرادی نمیگیرد ولی وقتی پرکار میشوی، همان میزان هم نقد به او بیشتر میشود. او میگوید تمامقد از کار دفاع میکند اما سعی کرده از اشتباهاتش دوری کند.
از نکتههای جالب توجه این پشتصحنه تماشای بخشهایی است که در فضای استودیویی و با استفاده از پرده سبز فیلمبرداری شده است.
بدلکاریهای مربوط به تصادف در قسمتهای ابتدایی هم مورد بعدی بود که میتواند توجه مات را به خود جلب کند. جایی که دختربچهای مدرسهای تصادف میکند ولی در حقیقت به جای او یک مرد بدلکار است.
جمشید هاشمپور هم جلوی دوربین آمد و گفت که فکر میکند سریال با کیفیت مناسب و خوبی ساخته شده است. در فیلمنامه یک کاراکتر خاصی نوشته بودند که من کار کردم. نقش مربوط به من است اما خودم باز احساس میکنم با نقش بازی شده است و من خودم نقش را بازی کردم.
در بخشی دیگر، مهران غفوریان میگوید که من میگویم کاری که مردم درباره آن حرف بزنند و ببینند حتما کار خوبی هست و این سریال را هم مردم پسندیدند. منِ مهران غفوریان به شخصه اعتقادم این است که اگر کاری را دوست داشته باشم کار خوبی است.
مهران غفوریان از روزی که سکته کرد هم میگوید که صحنه قبل از بانک رفتن او بود که عرض یک خیابان را رد میشدند. دو سه بار احساس کرده نفس او بالا نمیآید و قفسه سینهاش درد گرفته است. نوار قلب گرفته بود و گفته بودند مشکلی ندارد اما آنجا دوباره با پلهها مشکل تکرار شد. میگوید خدا را شکر میکنم که سر فیلمبرداری بودم اگر خانه بودم شاید اتفاق دیگری میافتاد.
صحنه احساسی سریال، جایی است که در ترکیه مهران غفوریان در حال صحبت با دخترش در ایران است و گریه میکند.
یکتا ناصر، میگوید این جزء معدود کارهایی بود که وقتی فیلمنامه را میخواندم سکانسهایی شاخص است در آن، در کلیت این کار احساس میکردم هم سخت است و هم در کاغذ که میخواندیم راحت بود. خیلی وقتها بار دراماتیک کار خیلی قرار نبود کار خاصی بکنم و اتفاق خاصی که عجیب غریب باشد را رقم بزنم. بار دراماتیک روی حسین یاری و مهران غفوریان بود.
منوچهر هادی میگوید میپرسند چرا یکتا ناصر در کارهای تو هست؟ آیا کاری بوده که بگویند این نقش به او نمیخورد؟ بهترین نقشها را در فیلمهای من یکتا ناصر بازی کرده است. فیلمی نبوده که بسازم یکتا در آن بازی کند و از حضور یکتا در آن ناراضی باشم.
علیرضا خمسه میگوید که در این ۴۰ سالی که رفته و کار کرده است، در خدمت و رضایت خاطر مخاطبان بوده است. از یزدگرد بهرام بیضایی تا نیسان آبی منوچهر هادی. او میگوید حاجآقا ستاری شخصیتی است که در این نظام زندگی میکند. شخصیتهای این چنینی زیاد هستند. این حاجآقا شخصیت اصیل و موجهی است و فیک نیست. او برعکس مشابههایش که در کارهای کمدی میبینید که مشغول ظاهرسازی و تظاهر است این طور نیست.
خمسه میگوید که در حین بازی، او را باور کرده. کسی نبوده که نان را به نرخ روز بخوره.
محمدرضا)؟؟؟) میگوید که نیسان آبی ریسک بزرگی بود اما خوبیاش این بود که اتحادیه نیسان آبی دارها نمیتوانند از تو شکایت کنند. نیسان آبیها خاکی هستند و شکایت نمیکنند. منوچهر هادی کار خودش را بلد است. سریالهای موفقی مثل دلدادگان داشته است. خیلی وقتها مردم از شرایط پروژه خبر ندارد و اتفاقاتی که در طول ضبط میافتد خبر ندارند و حق هم دارند چون قرار نیست از آن باخبر باشند. مردم اکانت خریدهاند و میگویند وقتم را گذاشتهام باید کار خوب ببینم. منوچهر هادی با نیسان آبی بر میگردد به همان محبوبیت عاشقانه و دلدادگان.