سریال راهزنان قسمت ۶۴ شصت و چهار

تریلی حاوی بار اسلحه به دنبال ماشین ایلکلر به مقصد میرسد.افراد کارتال جلو میروند تا ایلکلر را بگردند.ایلکلر می پرسد که هنوز هم او را میگردند؟کارتال می گوید که او دوستش است و نیازی به گشتن نیست.ایلکلر می گوید که میتواند اسلحه ها را ببیند. کارتال هم جای پول ها را به ایلکلر نشان میدهد.
افراد کارتال در تریلی ها را باز میکنند.هرمز و افرادش به همراه اوزر شروع به تیر اندازی میکنند و تمامی نگهبانان را میکشند.ایلکلر هم نگهبان های اطراف خودش را می کشد و پیش ازبر و رها می رود.
آلپ ارسلان بیسیم را برداشته و به کارتال میگوید:《اسلحه هات اینجان،بیا تحویلشون بگیر》
کارتال با شنیدن صدای آلپ ارسلان از جا بلند میشود.
کارتال که از دفترش خارج میشود وهبی اسلحه ای به طرفش نشانه رفته و هرمز،الیاس به همراه آلپ ارسلان روبرویش ایستاده اند.
هرمز در حالی که نور لیزری به طرف کارتال گرفته از او میپرسد که یادش می آید که لیزر های اسلحه را به طرفش گرفته بود و به زن و دختر و طایفه اش توهین میکرد؟کارتال میگوید :《رئیس بیا با هم به تفاهم برسیم》هرمز می گوید که با او نمی تواند به تفاهم برسد،ولی می تواند با آلپ ارسلان صحبت کند.
آلپ ارسلان گلوله ای به پای کارتال شلیک میکند و میگوید که او عشقش را کشته و به راحتی او را نمیکشد و میخواهد که او را پیش اونال ببرد.
کارتال میگوید که تمام ثروتش را به او میدهد و خودش هم برای همیشه می رود.الیاس به انیشته میگوید که دهان کارتال را ببندد تا هرمز عصبانی نشود و گلوله ای به او شلیک نکند.
اوزر میرود تا با اونال تماس بگیرد.هرمز از آلپ ارسلان میپرسد که چه نقشه ای دارد؟آلپ ارسلان میگوید که اونال او را مامور انتقام کرده تا آنها با ویکتور دشمن بشوند.اوزر بر میگردد و میگوید که اونال در باغ شخصیش منتظرشان است.
اونال کنار قفس ببر ایستاده که هرمز و افرادش به همراه کارتال میرسند.آلپ ارسلان به اونال میگوید که انتقامش را گرفته و کارتال را پیدا کرده است.اونال میپرسد:《هر کاری بکنی راضیت نمیکنه؟ما خیلی شبیه هم هستیم》هرمز میگوید که هر کاری میخواهند بکنند سریع باشند،چون کارتال دارد از خون ریزی میمیرد.
اونال میگوید که برای ببر،شکاری که خودش بکشد لذت بخش است.اوزر،کارتال را در قفس ببر میاندازد. هرمز و بقیه کمی میایستند و میروند،اما آلپ ارسلان به کنار اونال می رود و با هم کشته شدن کارتال را نگاه میکنند.
در دفتر ایلکلر،توپراک برای دیدن او آمده است و از او میخواهد که هر کاری میکند او را هم شریک کند.ایلکلر به او میگوید که کارش را به او می گوید،اما اگر قبول نکند قبل از رسیدن به خانه اش می میرد.ایلکلر به توپراک میگوید که قبل از این که پیش کارتال برود،آدم ویکتور پیش او آمده و قرار شده که او را به جای کارتال بنشانند و خود ویکتور تلفنی این را گفته است،در واقع خود ویکتور روی کارتال خط کشیده بوده.توپراک میپرسد که او چه گفته است؟ایلکلر میگوید که قبل از اینکه حرف بزند ویکتور به او صد میلیون دلار پول داده است و هر کس هم که با آنها همکاری کند پنجاه میلیون دلار میگیرد.توپراک میپرسد که در عوض چه میخواهند؟ایلکلر میگوید:《همون چیزی که تو میخوای توپراک،تجارت》توپراک موافقت می کند.ایلکلر می گوید که ویکتور گفته خودش با اونال کنار می آید و آنها هم باید چاکربیلی ها را از بین ببرند.
هرمز با آلپ ارسلان،الیاس و بقیه گروهش در زیر زمین نمایشگاه جلسه گذاشته اند.هرمز به آلپ ارسلان میگوید که حالا که دیگر انتقام اوزلم را گرفته اگر باز هم نقشه ای دارد بگوید تا بیشتر از این کدورتی بینشان پیش نیاید.آلپ ارسلان میگوید که در مرگ اوزلم اونال هم مقصر است و اونال نمی خواهد که خانواده چاکر بیلی زنده بمانند،اما خودش شخصا نمیتواند آنها را بکشد.هرمز و بقیه افراد گروه از آلپ ارسلان می خواهند که اونال را رها کند و از کشور برود.آلپ ارسلان قبول نمی کند و می گوید که نقشه جدیدی می کشد.هرمز عصبانی می شود و می گوید که تا فردا وقت دارد که به او بگوید که می خواهد چه کار کند.
در خانه هرمز،لطفیه به آشپز خانه پیش مریم می رود و می گوید که نماز خیریه تمام شده است.مریم وارد اتاق خیریه میشود و میپرسد که نمیخواهد چیزی به او بگوید؟خیریه جواب منفی می دهد.مریم میگوید که او امروز نازلی را دیده و او گفته :《هرمز از تو طلاق نگیره،نمیزارم بیاد پیش من و بچه ام》خیریه به او میگوید که به نازلی میگفته که در این خانواده رسم طلاق ندارند.مریم می گوید که نگفته و از این به بعد هر کسی در مورد آن بچه حرفی بزند فقط میرود به عمر و زینب میگوید.مریم در ادامه میگوید که امروز پیش وکیل رفته و برگه طلاق را امضا کرده و وقتی هرمز امضا کند از هم جدا میشوند.