موبیدیک، نهنگ سفید خیابان سپهبد قرنی
پاتوق: معرفی کافه ها و رستوران های ايران

او می گوید که رستوران موبی دیک، چهل ساله است. “دیگر همه مرا می شناسند و این اصلا خوب نیست، به نام من رفته اند در نیویورک و واشینگتن و کالیفرنیا موبی دیک راه انداخته اند.”
برای اثبات گزاره دوم ادعای او، بر روی اینترنت سندی نیافته ام اما گزاره اول، درباره قدمت این رستوران را نسل پیشین تهرانی ها تایید می کنند؛ کسانی که خاطره های جوانی بسیاری از آنها، حجت را برای اثبات چهل سالگی این رستوران بزرگ تمام می کند.
موبی دیک نه یک رستوران شیک و پیک است، و نه یک محل نشستن و گپ زدن، بیشتر به نهارخوری ادارات می ماند با این تفاوت که غذایش کیفیت به مراتب بهتری دارد.
این رستوران، یک سلف سرویس قدیمی است که اصلا مثل بوفه های بازی مانند سارای میرداماد و جردن و اردک آبی تجریش، شیک و پیک نیست و شما موظفید پس از ورود، ته صفی بایستید که از کنار پیشخوانی طولانی می گذرد و به صندوق حساب می رسد.
صف طولانی سینی های پلاستیکی
ضیافت، در ابتدا با برداشتن سینی پلاستیکی، قاشق و چنگال آغاز شده و با سالاد، ماست ساده و ماست و خیار ادامه پیدا می کند و سپس وارد مرحله انتخاب غذا می شوید.
یک گارسون آن سوی پیشخوان منتظر است که شما غذایتان را از روی فهرستی که بر روی وایت برد نوشته شده انتخاب کنید تا او برایتان ترتیب پذیرایی اش را بدهد.
با انتخاب دسر که شامل کرم کارامل، ژله و امثال آن است و برداشتن نوشیدنی مورد علاقه تان، به کنار صندوق رفته و پول سینی تان را حساب می کنید.
اگر مجرد باشید، در طبقه اول می نشینید و در غیر این صورت، طبقه ی دوم چندین گارسون منتظر شما هستند.
کباب های موبی دیک را در آشپزخانه ای که بی شباهت به آکواریوم نیست طبخ می کنند. انگار که قصد داشته باشند مثل فروشندگان ماهی قزل آلا، “نهنگ سفید” را تا آخرین لحظه نه در اقیانوس که در آکواریوم زنده نگاه دارند.
این آشپزخانه در کنار ورودی رستوران قرار دارد و از خیابان هم به راحتی دیده می شود. دو یا سه آشپز با لباس های سفید، همیشه در حالی که افراد ته صف، به آن ها چشم دوخته اند، مشغول کار هستند.
“سوسول”های کالج و کارمندان دولت
موبی دیک، فضای بزرگی دارد که نزدیک به صد نفر را در خود جای می دهد. فقط ظهر ها باز است و به همین خاطر، خیلی از مشتری های آن را کارمندانی تشکیل می دهند که دم دمای ظهر، از شرکت و اداره بیرون زده اند تا هم هوایی تازه کنند و هم نهار خوبی بخورند.
البته به نظر می رسد که پیش تر ها، علاوه بر کارمندان اداره ها و رهگذران، طیف وسیعی از دانش آموزان مدرسه ی کالج (البرز) هم به موبی دیک می رفته اند. چرا که در خاطرات خیلی از آن ها می توان چنین اشاراتی را یافت.
گذر این خاطرات حتی به شبکه نوپای اینترنت هم افتاده است؛ نویسنده وبلاگ بیایید دنیای بهتری بسازیم، روزی را به یاد می آورد که از مدرسه جیم می شده تا به موبی دیک برود، اما در میانه راه، دکتر مجتهدی (مدیر محبوب و تاثیر گذار البرز) سر میرسد.
نویسنده این وبلاگ، گفتگوی خود با مدیر مدرسه را چنین بازگو می کند:
“می پرسد: بچههای من کجا؟ میگوییم ناهار. می پرسد چرا رستوران مدرسه نه؟ یک لحظه به فکرمان میرسد پول کافی نداریم. هرگز فراموش نمیکنم، دو اسکناس پنج تومانی از جیبش در میآورد و به ما میدهد که سه نفر هستیم. میگوید پسران من، غذای مدرسه سالمتر است. هرگز به رویمان نمیآورد که غذای سلف سرویس مدرسه دو تومان است و غذای بیرون کمتر از دو سه تومان نمیشود، چطور برای آن پول داریم و برای این نه.”
نویسنده ی این وبلاگ البته در پست های بعدی، واکنش یکی دیگر از هم دوره ای های خود را منعکس می کند که ظاهرا بر این باور بوده است که تنها “سوسول های مدرسه البرز” به آن جا می رفته اند.
اگر از خوردن غذای نیمه تند لذت می برید، پیشنهاد ستون پاتوق به شما، مرغ تندوری، شبه جوجه کبابی بدون استخوان به همراه برنج ادویه دار و گوجه فرنگی است.
در موبی دیک اما، از چای خبری نیست، اگر حوصله ی کمی پیاده روی دارید ، به راحتی می توانید قهوه خانه یا کافه هایی را در این حوالی پیدا کنید تا عیش شما کامل شود.
رستوران موبیدیک: