پاورقی

عمر در لحظه‌ای ناگهانی شوک زندگی‌اش را تجربه می‌کند، زمانی که هارتلی رازی که سال‌ها مخفی مانده را فاش می‌کند. هارتلی با استفاده از روش‌های خبیثانه به انتقام گذشته می‌رسد و حسن آتماچا را به عنوان یک مهاجم انتحاری خائن تصویرسازی می‌کند. تیم باید با سرعت به ثانیه‌ها مسابقه دهد تا از حمله با بمب جلوگیری کند. زمانی که لحظه‌ای که سال‌ها به آن…

ادعای فیاض که او به خاطر شخص دیگری از آلینا جدا شده است، مثل یک بمب در میان خانه منفجر می‌شود. قیمت تصمیم می‌گیرد که بفهمد این دختر کیست. در حالی که فسون و فیاض به طور مخفیانه دیدار می‌کنند، میهران برای پیشنهاد ازدواج بزرگی برای سلما آماده‌سازی می‌کند. در همین حین، حکیم سعی می‌کند یک برنامه عاشقانه برای افزایش روحیه کیمت که به دلیل رفتن صالحه به…

فیلم اینترنتی "آخرین فراخوان برای استانبول" قرار است تا پایان سال ۲۰۲۳ از طریق پلتفرم نتفلیکس منتشر شود بازیگر مطرحی مثل سرنای ساریکایا در آن بازی می‌کند. در حالی که تاریخ دقیق انتشار این فیلم هنوز مشخص نشده است، عنوان آن برای علاقه‌مندان به سینمای اینترنتی یک جذابیت بزرگ به خود اختصاص داده است. "آخرین فراخوان برای استانبول" به عنوان یک فیلم…

پس از تصمیم هولیا، ایلیاس برنامه می‌ریزد آسلان را به قتل برساند، اما یک سورپرایز بزرگ را تجربه می‌کند. در لحظه‌ای که تفنگ‌ها شلیک می‌شوند، ایلیاس به آسلان نکته‌ای مهم درباره راز قبولی و گذشته خونین خانواده می‌دهد. حالا آسلان تنها یک سوال در ذهنش دارد. آیا آنچه ایلیاس می‌گوید صحیح است؟

اسم من فرح است، در بخش جدید چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ موضوع سریال "اسم من فرح" چیست؟ قسمت جدید کی و در چه روزی پخش می‌شود؟ خلاصه، "نام من فرح" چیست؟

مهمانی تعیین جنسیت بچه‌ی شنگول اوگولجان به آیبیکه می‌گوید برک دوباره دیوانه نمی‌شود؟ آیبیکه می‌گوید به نظر می‌آید خوب شده باشد. اوگولجان هم از او حمایت می‌کند و می‌گوید خوشحالم که حالت خوب است. بعد کنار شنگول می‌روند و اوگولجان می‌گوید جنسیت بچه را فهمیده است و آیبیکه هم پیشنهاد می‌کند جشن تعیین جنسیت برای بچه بگیرند. شنگول هم قبول می‌کند. عاکف…

عاکف مینی‌بوس شنگول را می‌خرد عاکف به کتلت‌فروشی شنگول می‌رود. شنگول دلیل خوشحالی عاکف را از او می‌پرسد. عاکف می‌گوید پول زیادی به او رسیده است به خاطر همین سر کیف است. شنگول می‌گوید کاش پولی هم به من برسد تا مینی‌بوس را نفروشم. عاکف 100 هزار لیر نقد به او می‌دهد و می‌گوید من صاحب مینی بوس و تو مدیرش هستی. شنگول هم خوشحال می‌شود و تشکر می‌کند.…