سریال از ما بهترون

گوندوز از پشت سر به الارا حمله می کند و او هم از خودش دفاع می کند و بعد از این که می فهمد گوندوز است می گوید: «چطور شد نفهمیدم کی هستی؟! » گوندوز می گوید: «لباسای شوهر خواهرمو پوشیدم. بوی بدی میدم نه؟ » و الارا هم دماغش…

شنور به طالب می گوید که دیگر نمی خواهد برای خواستگاری ییلدیز بروند چون دو بار است که از دم در برشان می گردانند و این یعنی اصلا دلشان راضی به این عقد نیست! اما طالب اینطور فکر نمی کند و خوب میداند که مادرش چه آدم کلک بازی است! چنگیز به…

گیزم تا می شنود الا قرار است با نازلی هم دیدار داشته باشد فورا پارتی کوچکی راه می اندازد و الا را هم دعوت می کند! کمی بعد اوزان در خانه را میزند و گیزم به محض دیدن او با عصبانیت می گوید: «از اینجا برو! نیا تو! » و برای…

گیزم پیش صفیه می رود و کوپن های رایگان خدمات آرایشی را به او میدهد و می گوید: «با خودم گفتم هر چیزی که مفت باشه باعث میشه خوشحال شی. » بعد گیزم در مورد خواستگاری طالب از ییلدیز می پرسد که صفیه می گوید: «قسمت نبوده فعلا.…

طالب وقتی می بیند که تکه ای پیراهنش کنده شده، شک می کند که کومسال برای طلسم هایش از ان استفاده کرده باشد که اتفاقا هم حدسش درست است اما شنور می گوید که خیالاتی شده و خودش را به آن راه میزند!…

گوندوز و اوزان به هری می گویند که ال ایدا به زور خودش را به مورات بوز چسبانده بوده تا نشان بدهد که او دوست پسرش است! هری کمی حسادت می کند و می گوید: «اما مورات بوز که اصلا جذاب نیست. » اوزان و گوندوز می گویند: «به نظر ما…

اوزان و ال ایدا موقع ورزش صبح گاهی به هم برخورد می کنند که اوزان پوزخند میزند و می گوید: «تو واقعا هنوز هم ذهنت درگیر منه! » ال ایدا می گوید: «اصلا هم اینطور نیست! من الان تو رابطه با کسیم. » اوزان خنده اش بیشتر کش می…

به گیزم پیشنهاد داده اند تا در یک شوی تلویزیونی مجری باشد و او خیلی خوشحال است و به همه می گوید: «سدا سایان جدید من خواهم بود! » و از صفیه هم می خواهد تا در برنامه به عنوان آشپز حضور داشته باشد و روزی هم صد و پنجاه لیر…

گیزم به خانه ی صفیه می آید و منتظر است کفش هایش را برایش بیاورند تا داخل شود اما صفیه اصرار می کند که لازم نیست کفش هایش را بپوشد و همینطوری هم می تواند داخل بشود. گیزم با ذوق می گوید که دوست دارد شب سال نو با هم و دور هم باشند و…